آخرین قاصدک

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
22 دی 1390 توسط مرادی

 

درد دل با امام زمان علیه السلام

 

لیوان آب

صدای زیبای آبشار نقره ای را با همین گوشهای تیزم می شنوم0 گویی که قطره قطره اش برایم حکم یک دریا دارند،صدایشان کردم آمدند وبرایم یک جام از آب گوارا آوردند،گفتم:مگر خودتان تشنه نیستید گفتند ما سیرابیم،اما تو هنوز رودخانه دلت کویر است،لیوان را گرفتم،نوشیدم آن را،گوارا بود وبه دلم نشست ودر همان لحظه دیدم صدایی دگر نمی شنوم،هر چه نگاه کردم آن همان قطرات آب را ندیدم، گفتم خدایا جرا اینگونه مرا تنها گذاردند0 چرا اینگونه سیراب شدم،اما مرا خواب کردند ورفتند،صدایی شنیدم0 به سویش دویدم ورسیدم،آریٍ،آری،این همان آبشار است ورفتم یک لیوان را در کنار سنگ ریزه های آبشار دیدم،دویدم،دویدم،آنقدر که دوباره تشنه شدم اما دیدم نوری کنارم ایستاده ،گفتم که هستی!:

گفت:همان کسی که در انتظارش کنار جاده سرنوشت نشسته ای،گفتم من لیاقت ندارم،چرا سراغم آمدی،گفت:پاک است دلت،اینگونه مگذار آلوده شوند،گفتم:چگونه،گفت مرا طلب کن،صدایم زن،گفت نمی رسد صدایم به گوشت،گفت رسیده،اما نه با آن لحنی که باید مرا طلب کنی،گفتم عشقم را چه کنم،گفت:عاشق باش،اما آنگونه که خودت می گویی بر سر جاده انتظار منتظرش باش0 این را گفت:واز جلوی چشمان سیاهم محو شد0     

*فاطمه مردانی*ساغر

 نظر دهید »

؟؟

14 دی 1390 توسط مرادی

اگه شمابودین چیکارمیکردین؟؟؟؟

توی یه شهر دور مردمی زندگی می کردند که با خوشی و خرمی به زندگی روز مره خودشون می رسیدند و بدون دردسر کنار همدیگه بودند تا اینکه یه روز آسمون می باره اما نه مثل بارش های همیشگی این بار بارون سیاه از آسمون می باره این بارون دارای خاصیتی بود که هر کی از این بارون می خورد دیونه می شد
مردم شهر صبح که از خواب پاشدند مثل همیشه کوزه هاشونو بردند تا از آب رودخونه و چاه آب بردارند و بخورند اما غافل از شومی آب بعد از خوردن این آب به ناگاه همه بجز یک نفر دیوانه شدند اون یه نفر وقتی از خونه بیرون اومد و تو شهر حرکت کرد تا به سر کارش برسه دید که همه دیونه شدند اما هر چی می گفت هیچ کس به حرفش گوش نمی داد تازه بقیه مردم شهر اونو با دست به هم نشون می دادند و می  مگه مشه یه آدم دستی دستی خودشو دیونه کنه از یه طرف دیگه هم اگه اینجوری پیش می رفت نمی تونست زندگی کنه پس یه نتیجه گرفتگفتند ببینید اون دیوانه شده مرد هاجوواج مونده بود که تو شهر چه اتفاقی افتاده چند روز گذشت و هر روز اون بیشتر عذاب می گشید تا اینکه مردی از شهر دیگه اومد و قضیه بارون سیاهو براش تعریف کرد و گفت خیلی ها به این بیمار یگرفتار شده اند اگه می خوای راحت زندگی کنی باید تو هم از این آب بخوری
اما
…


 نظر دهید »

5

27 آذر 1390 توسط مرادی

الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی

تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی

شب فراق تو جانا خدا کند به سرآید

سرآید و تو برآیی، خدا کند که بیایی

دمی که بی تو سر آید خدا کند که نیاید

الا که هستی مایی، خدا کند که بیایی

فسرده غنچه گلها فتاده عقده به دلها

تو دست عقده گشایی، خدا کند که بیایی

ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن

تو دست عدل خدایی، خدا کند که بیایی

نظام هر دو جهانی امام عصر و زمانی

یگانه راهنمایی، خدا کند که بیایی

تو مشعری عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی

تو رمز آب بقایی، خدا کند که بیایی

دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته

تو مروه ای تو صفایی، خدا کند که بیایی

به سینه ها تو سروری به دیده ها همه نوری

به دردها تو دوایی، خدا کند که بیایی

ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری

دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی

شاعر؟؟؟

 نظر دهید »

12

26 آذر 1390 توسط مرادی

اس ام اس مخصوص امام زمان

گر چه پیمان را شکستم بر سر پیمانه ام

با همه بد عهدی ام آن عاشق دیوا نه ام

گر به ظاهر دورم از در گاه تو ای نازنین

باز هم مشتاق روی دلکش جانانه ام

یا ابا صالح المهدی

.

 نظر دهید »

12

26 آذر 1390 توسط مرادی

پیامک های مخصوص روز جمعه اردیبهشت ماه

یا صاحب الزمان

داستان یوسف را گفتن وشنیدن به بهانه ی توست

شرمنده ایم

می دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست . . .

یا اباصالح المهدی

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11

موضوعات

  • همه
  • قرآني
    • معاد
  • علمی
  • نيم نگاه
  • تلنگر
  • بشنو از نی...
  • خواست بزنه جونه
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آخرین قاصدک

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • قرآني
    • معاد
  • علمی
  • نيم نگاه
  • تلنگر
  • بشنو از نی...
  • خواست بزنه جونه

آخرین نظرات

  • نسیم دوست در چگونه باشیم
  • محمدی  
    • مدرسه علمیه زهرائیه سلام الله علیها «نجف آّباد»
    در یکی از دوستان اهل سنت: چون علی (ع) دخترش را به ازدواج خلیفه‌ی دوم درآورد، یا فدک و ماجرای خانه‌ی فاطمه صحت ندارد و یا آنان آشتی کرده و ماجرای کربلا دروغ است؟
  • محمدی  
    • مدرسه علمیه زهرائیه سلام الله علیها «نجف آّباد»
    در یکی از دوستان اهل سنت: چون علی (ع) دخترش را به ازدواج خلیفه‌ی دوم درآورد، یا فدک و ماجرای خانه‌ی فاطمه صحت ندارد و یا آنان آشتی کرده و ماجرای کربلا دروغ است؟
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در چرا حضرت علی (ع) به رغم برخورداری از قدرت بدنی کافی، در مقابل ظلم به حضرت زهراء علیهاالسلام کاری نکرد؟
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در چرا حضرت علی (ع) به رغم برخورداری از قدرت بدنی کافی، در مقابل ظلم به حضرت زهراء علیهاالسلام کاری نکرد؟
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در چگونه باشیم
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در چگونه باشیم
  • جباری معز  
    • مدرسه علمیه فاطمیه قروه در جزین
    در بیانات گهربار امام حسن (ع)درباره حضرت فاطمه(س)
  • جباری معز  
    • مدرسه علمیه فاطمیه قروه در جزین
    در بیانات گهربار امام حسن (ع)درباره حضرت فاطمه(س)
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در چرا حضرت علی (ع) به رغم برخورداری از قدرت بدنی کافی، در مقابل ظلم به حضرت زهراء علیهاالسلام کاری نکرد؟
  • چله های انتظار  
    • http://deleshir.blogfa.com>
    در چگونه باشیم
  • الزهرا (س) نصر  
    • الزهرا(س) نصر
    در چگونه باشیم
  • عصمت محمدی احمدابادی  
    • حضرت زهرا(س)احمدآباد
    در الگوی ولایت مداری حضرت زهرا(س)درعصرظهور
  • fakhre batha  
    • محدثه اصفهان
    در کوثر تمام نشدنی
  • پشتیبانی 2 کوثر بلاگ  
    • ختم قرآن کریم در ماه مبارک رمضان
    • آتش بس
    • کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
    در اشتی با امام عصر
  • مدرسه علمیه فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) نائین  
    • فاطمة الزهرا نایین
    در خیلی عقبیم!!
  • صداقتی  
    • سرو
    در خیلی عقبیم!!
  • الزهرا (س) نصر  
    • الزهرا(س) نصر
    در خیلی عقبیم!!
  • fakhre batha  
    • محدثه اصفهان
    در فاطمه بانوی ناشناخته !
  • الزهرا (س) نصر  
    • الزهرا(س) نصر
    در فاطمه بانوی ناشناخته !

آرشیوها

  • اردیبهشت 1391 (2)
  • فروردین 1391 (9)
  • اسفند 1390 (25)
  • بهمن 1390 (5)
  • دی 1390 (6)
  • آذر 1390 (5)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس