آخرین قاصدک

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ياس سفيد

22 دی 1390 توسط مرادی

بنام او که خالق یاس ونرگس است

یا رب المهدی بحق المهدی اشف صدر المهدی بظهور الحجت

ای روح دعا سلام مهدی

1170 بهار وخزان گذشت ونیامدی0سالهاست نگاهم پشت پنجره ای که متعلق به فرداست قاب گردیده وگرد وغبار هجران برآن سایه افکنده0

عمری است که برای آمدنت بی قرارم0 یابن الزهرا،ببین از فراقت سخت بارانیم0 ببین ثانیه ها چگونه از هجر تو بغض کرده وبه هق هق افتاده اند0

آقا جان!حیف نیست ماه شب چهادره پشت ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند،حیف نیست دیده را شوق وصا ل باشد ولی فروغ دیده نباشد0

بیا وقرار دل بیقرارم شو0 بیا وصداقت آینه را به زلال آبی نگاهت پیوند بزن0 بیا تا سر به دامانت بگذارم وعقده های چندین ساله ام را باز کنم0 تو که معنای سبز لحظه هایی بیا تو که ترنم الطاف حق تعالی بیا0

بیا که از هجرت چون اسپندی بر آتشم0 یوسف فاطمه!کی طنین دلنواز انا بقیه ا000 تو از کعبه مقصود جانها را معطر می نماید0 کی کعبه به خود می بالد وزمین بر قامت دلربایت طواف عشق می گزارد وجان در سعی وصفای نگاه تو محرم می شود ومناسک حج وقربان را بجای می آورد0 برای آمدنت تمام دلهای عشاق دنیا را به ضریح چشمهای قشنگ وعباس گونه ات گره زده ایم ودر مراسم اعتکاف شبهای فراق برای گرفتن حاجتمان دست به دعا برداشته ایم0 آقا جان برای آن لحظه که سبز پوش با پرچم یالثارات الحسین در انتهای افق غباری بپا می شود وتو با ذوالفقار حیدر وسوار بر اسب سفید قصه ها می آیی لحظه ها را بدست باد می سپارم0

بگذار صادقانه بگویم که کهانسالترین آرزوی دلم آرزوی وصال توست!آرزویی که برای بدست آوردنش تمام کلافهای عمرم را به بازار معشوق فروشان برده ام وخودم را در جرگه خریداران یوسف زهرا(س) قرار داده ام0

نازنینم!تو زیبا ترین دلیل برای شبهای قدر وشب زنده داریهای منی تو ضیاعین ودلیل امن یجیب منی 0

آقا جان! می خواهم برایت قصه بگویم 0 قصه سیب وگندم ومردی که سالهاست در میان مردم چشمم ایستاده،قصه خوشه خوشه انتظار وچشمانی که درو میکنند،قصه باران وسطرهایی که دلواپس پونه هاست،قصه اسب وخیال آمدن تو در باران،قصه هایی که مشق هر شب من است0

کاش می شد واژه ها را شست وانتظارراتفسیر کرد ولی افسوس000

میدانی مرز انتظار کجاست!؟آنجا که قطره اشک منتظری سدی از دلواپسی ساخته وقطره قطره انتظار را ذخیره می کند،آنجا که وجودش چون جرعه ای آب از تشنه ای رفع عطش می کند آنگاه که می فرماید اگر شیعیان ما مرا به اندازه قطره ای آب بخواهند هر لحظه ظهور من نزدیکتر می شد0

حس می کنم نزدیکی آنقدر نزدیک که با آمدن یک نسیم تو را احساس کرد وبویید0

خوب می دانم که آخر دل سنگ وطلسم نحس قصه را می شکنی وآنگاه زمان وصل وجان نثاری می رسد0

پس بیا از پس کوچه های انتظار ،بیا که شعرهایم بی قافیه مانده اند،بیا که با آمدنت گم میشود در تبسم تو بغض چندین ساله ام،بیا که غزلهایم مضمون ندارند ومثنوی عشق نا تمام است0

محبوبم!هر روز که میگذردبیشتر از قبل دلم برایت تنگ می شود0 عشق تو سراسر وجودم را فرا گرفته و اگر دلم را بشکافی بر لوح آن نام تو هگ گردیده وکنون ای بهار عشق!می ترسم از خزان عمرترسم از ندیدن است بگو که تا خزان من آیا فرصت بهار دیدن است؟

یابن الزهرا!"لیت شعری أین استقرت بک النوی"0 کاش میدانستم که کجا وکی دلها به ظهور تو آرام خواهند گرفت0

بنفسی أنت!

به جانم سوگند که تا طلوع صبح صادق به انتظارت خواهم ماند ولحظه ها را با تمام سنگینی به دوش می کشم وسکوت ثانیه ها را به ازای فریاد زمان تحمل می کنم فقط برای رسیدن به لحظه با شکوه وصا لت0

آقا جان!

دروادی انتظار زمان را بنگر که چگونه از هجر تو همچون شمع ذره ذره آب می گردد0 کی می آیی که قطره ها به دریا بپیوندند؟خیبر گشای فاطمه(س) کی می آیی؟

کی می آیی که کران تا بیکران دلم را برایت چراغانی کنم وچشمانم را فرش قدومت نمایم؟

بیا که بهار بی صبرانه مشتاق آمدن توست وقلبم جویبار اشکهایی که هرروز وشب برای فراق تو ریخته می شوند0

یاس سفیدم!بیا که با ظهورت آیه"والنهار اذا تجلی” تأویل گردد0 بیا که چشمه سار وجودم سخت خشکیده وفریاد العطش برآورده،بیا تا از نرگس چشمانت عطری برای سجاده ام بگیرم0بیا ومرا زائر شهر قاصدکها کن،بیا000

دلم برای ورود هر عشقی غیر از عشق تو بن بست است ودیده ام جز برای فراق تو نمی بارد0 بیا که هجر توآیه"ان عذابی لشدید” را تفسیر می نماید0 آقا جان!بحق کوچه وچادر خاکی بیا،بیا که سید علی ماتنهاست وچاهی ندارد که غصه هایش را بااو در میان بگذارد0 بیا ورأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمیند0

ای پیدا ترین پنهان من!

تا تو بیایی مروارید چشمانم رابرای سلامتیت صدقه می دهم وبرای آمدنت روزه سکوت می گیرم وبا جام وصال تو افطار می نمایم0 نذر کرده ام که بیایی تا جان شیرین را فرش قدمها یت نمایم0 پس بیا که نذر خود را ادا کنم0

ای آفتاب عمر!

تا تو بیایی انتظار را قاب میکنم وبر لوح دلم می کوبم0 فریاد را حبس می کنم وبه سکوت اجازه حضور می دهم0 در نبود تو جام تلخ فراق را سر می کشم وسر به دوش هجران می نهم وبرای آمدنت دعا می کنم0 به امید آنروز هزار وصد وهفتادمین شمع را روشن می کنیم ومنتظرت می مانیم0

به خدای کعبه می سپارمت وسبد سبد نرگس ویاس چشم براهی میکنم0

کاش می شد که خدا

اجازه ظهورت می داد

کاش می شد

که در این دیار غربت

ومیان موج غمها

به سکوت سرد وسنگین

رخصت خاتمه می داد

کاش می شد

جمعه ما

شاهد ابروی زیبای تو می شد

دیده نا قابل ما

فرش کیسوی تو می شد

کاش می شد

انتظار منتظر بپایان رسد

وهوا میزبان یاسها و

نسترنها

خاک پای مهدی زهرا شود

کاش می شد

تو هم از انتظار خسته شوی و

برای فرج دعا کنی

کاش می شد000

                                                                                            قربانت یاس سفید

 

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: قرآني لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

موضوعات

  • همه
  • قرآني
    • معاد
  • علمی
  • نيم نگاه
  • تلنگر
  • بشنو از نی...
  • خواست بزنه جونه
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آخرین قاصدک

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • قرآني
    • معاد
  • علمی
  • نيم نگاه
  • تلنگر
  • بشنو از نی...
  • خواست بزنه جونه

آخرین نظرات

  • نسیم دوست در چگونه باشیم
  • محمدی  
    • مدرسه علمیه زهرائیه سلام الله علیها «نجف آّباد»
    در یکی از دوستان اهل سنت: چون علی (ع) دخترش را به ازدواج خلیفه‌ی دوم درآورد، یا فدک و ماجرای خانه‌ی فاطمه صحت ندارد و یا آنان آشتی کرده و ماجرای کربلا دروغ است؟
  • محمدی  
    • مدرسه علمیه زهرائیه سلام الله علیها «نجف آّباد»
    در یکی از دوستان اهل سنت: چون علی (ع) دخترش را به ازدواج خلیفه‌ی دوم درآورد، یا فدک و ماجرای خانه‌ی فاطمه صحت ندارد و یا آنان آشتی کرده و ماجرای کربلا دروغ است؟
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در چرا حضرت علی (ع) به رغم برخورداری از قدرت بدنی کافی، در مقابل ظلم به حضرت زهراء علیهاالسلام کاری نکرد؟
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در چرا حضرت علی (ع) به رغم برخورداری از قدرت بدنی کافی، در مقابل ظلم به حضرت زهراء علیهاالسلام کاری نکرد؟
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در چگونه باشیم
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در چگونه باشیم
  • جباری معز  
    • مدرسه علمیه فاطمیه قروه در جزین
    در بیانات گهربار امام حسن (ع)درباره حضرت فاطمه(س)
  • جباری معز  
    • مدرسه علمیه فاطمیه قروه در جزین
    در بیانات گهربار امام حسن (ع)درباره حضرت فاطمه(س)
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در چرا حضرت علی (ع) به رغم برخورداری از قدرت بدنی کافی، در مقابل ظلم به حضرت زهراء علیهاالسلام کاری نکرد؟
  • چله های انتظار  
    • http://deleshir.blogfa.com>
    در چگونه باشیم
  • الزهرا (س) نصر  
    • الزهرا(س) نصر
    در چگونه باشیم
  • عصمت محمدی احمدابادی  
    • حضرت زهرا(س)احمدآباد
    در الگوی ولایت مداری حضرت زهرا(س)درعصرظهور
  • fakhre batha  
    • محدثه اصفهان
    در کوثر تمام نشدنی
  • پشتیبانی 2 کوثر بلاگ  
    • ختم قرآن کریم در ماه مبارک رمضان
    • آتش بس
    • کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
    در اشتی با امام عصر
  • مدرسه علمیه فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) نائین  
    • فاطمة الزهرا نایین
    در خیلی عقبیم!!
  • صداقتی  
    • سرو
    در خیلی عقبیم!!
  • الزهرا (س) نصر  
    • الزهرا(س) نصر
    در خیلی عقبیم!!
  • fakhre batha  
    • محدثه اصفهان
    در فاطمه بانوی ناشناخته !
  • الزهرا (س) نصر  
    • الزهرا(س) نصر
    در فاطمه بانوی ناشناخته !

آرشیوها

  • اردیبهشت 1391 (2)
  • فروردین 1391 (9)
  • اسفند 1390 (25)
  • بهمن 1390 (5)
  • دی 1390 (6)
  • آذر 1390 (5)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس